بسمالله الرحمن الرحیم
گرامیداشت روزها بی علت نیست، بی دلیل نیست، گذشتهاش، حالش و آیندهاش...
دوراندیش و ژرفنگر آنکه بداند هر روز و جریان و جهت آن به کدامین سمت است، از چه جریانی نشأت میگیرد، چه چیزی را ترویج میدهد و چه فضایی را در آینده خود ترسیم میکند....
روز منحوس 14 فوریه که به Valentine معروف شده است و مدت زمانی است در میان دختر- پسر های راه گم کرده رواج یافته است...
در حالی که در تمامی ادیان آسمانی ترویج این عمل چه در ذهن و تفکر انسان و چه در عمل و اقدام ناشایست و قبیح است
هر تبریکی، هر هدیهای، هر اقدامی در جهت این روز، تبلیغ این روز، انتشار آن تأثیراتش و پشتشردهاش باید بر مؤمن زمانشناس جریانشناس مشخص باشد.
«وَلا تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ انّ السمع و البَصَر و الفُواد کلُّ اولئک کان عنه مسؤولا»
هر که در این مسیر تبریکی بگوید حتی به دوستان همجنس خویش، حتی به محارم خویش، حتی خواهر به برادر، خواهر به خواهر، زن به شوهر ... تبریک و ترویج این عمل انحرافی ضد تمامیت انسان و کمال انسان، شامل گرامیداشت، پاسداشت، تبریک، ترویج، پاسخ به تبریک همه و همه حتی با نیت نیک و در دایره محارم، ترویج نادانسته این خط است؛
قرار گرفتن در زمره جنود شیطان است، تقویت جبهه شهوتپرستی است، تضعیف عفاف و حیا و پاکی است
استفاده از نمادها و سنبلهای این جریان در سطح جامعه و رواج آن و خرید و فروش آن باید حرام اعلام گردد چرا که اباحهگری را در میان انسانها ترویج مینماید و غفلت و بیخبری راستین را از هدف آفرینش موهوم مینماید و با فسق و فجور در دلها ناپاک و بیمقدار میکند...
خیزش فرهنگ و نقد اعمال و عادتهای مدگرایانه بیریشهای که منشأیی جز غفلت شیطانی بشریت ندارد باید شناسایی و جدا گردد...
تا به کی سر در برف خویش فرو بردن، تا به کی در غفلت خویش پرده ظلمت بافتن،تا به کی شاهد انحطاط نسل و ناموس شدن؟!!! تا به کی با جهل و بی خبری آب در آسیاب سپاه جهل و ظلمت و شهوت ریختن؟!!!
علمای اسلام را خواب برده است؟
مسؤلان فرهنگی چشمشان بیرنگ شده است؟
نیروهای انتظامی وظیفه خود را نمیدانند؟
مؤمنان ما بی غیرت شده اند؟
کلکم راع و کلکم مسؤول عن رعیته
انما اعظم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فردا
یا هو
انسان و موسیقی مقوله ای است مهم و اساسی در زندگی روزمره اکنون... اما آیا این ضرورت و همزاد و همراه انسان باید باشد؟
ابزاری است در خدمت انسان یا غفلتی است که همه را با هم در بر گرفته است...
دنیای بدون موسیقی دنیایی است که به انسانیت انسان ها نزدیک تر است... این را خواهیم شکافت.
انشاءالله تعالی
یا هو یا من لا هو الا هو
همه عمر بودن انسان به زیستن اوست و مهمترین سوال بشر در همه روزگار و جوامع چگونه زیستن.
زیستن را باید شناخت و باید پرسید و باید دید و باید فهمید؛ گاه به گاه و لحظه به لحظه...
این را هر آنکه از خود نپرسد در غفلت است، و آنکه بد پاسخ دهد در ظلمت و جهالت، و آنکه بد زندگی کند در خسارت
پس باید برای درست زیستن، درست فهمید و کامل عمل کرد
انشاءالله تعالی
بسم الله الرحمن الرحیم
"و الشعراء یتبعهم الغاوون، الم تر انهم فی کل واد یهیمون، و انهم یقولون ما لا یفعلون، الا الذین امنوا و عملوا الصالحات و ذکروا الله کثیرا و انتصروا من بعد ما ظلموا و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون" (شعراء ، 224-227)
شعر و شاعری تعریفی دوباره باید...
وادی خیالات و توهمات را چون قالبی موزون دهند و شعر نامند آیا تنها کافی است برای توجه؟!
اینکه آدمی را به جای روشنایی بخشی به ظلمات و حیرانی افکندن شایسته تقدیر است و تمجید؟!
شعر و شاعری و شاعران را باید از نو از ریشه شناخت تا در ریسمان چاه آنان افتاده نگشت...
انشاءالله
بسم الله النور
هوشیار آنکه زیست برای مردن و نه از برای زیستن؛
غافل آنکه زیست برای زیستن و نه از برای مردن.
«کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذوالجلال و الا کرام»