اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَ هُمْ فِی غَفْلَةٍ مَّعْرِضُون

تحلیلی- زندگی دینی، انسانی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی

اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَ هُمْ فِی غَفْلَةٍ مَّعْرِضُون

تحلیلی- زندگی دینی، انسانی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی

وَتَٱللَّهِ لأَکِیدَنَّ أَصْنَامَکُمْ بَعْدَ أَن تُوَلُّواْ ...

بسم الله الرحمن الرحیم


همه لوازم غفلت را باید خرد کرد چون ابراهیم خلیل الله

همه بت‌های غفلت را باید شکست...


«وَ تَٱللَّهِ لأَکِیدَنَّ أَصْنَامَکُمْ بَعْدَ أَن تُوَلُّواْ مُدْبِرِینَ * فَجَعَلَهُمْ جُذَاذاً إِلاَّ کَبِیراً لَّهُمْ لَعَلَّهُمْ  ِالَیْهِ یَرْجِعُونَ»

(انبیاء 57 و 58)

 

لازم است...

لازم است...

لازم است غفلت ها را دریدن!

در حقیقت، غفلت‌ها همان بت‌هایی‌اند که به این قالب در آمده‌اند

این بت ها در درون ماست، در درون خود  ما، خانواده ما، دوستان ما، جامعه ما...


غفلت هر چیزی است که مشغول می‌کند؛

هر چیزی است که لحظه حقیقی عبور را؛ مرگ را و حساب را کم رنگ می‌کند

یک فیلم، یک تلویزیون، یک متن، یک برنامه، همه ممکن است بشود همان بت.

یک دوست داشتن، یک علاقه: به کسی، به چیزی، به مکتبی، به جریانی، به امری...


باید مراقب بود.


آدم  باید لحظه لحظه خود را رصد کند و لحظه لحظه خود را بپاید


اگر رصد لحظه به لحظه نباشد غفلت لحظه به لحظه خواهد بود...



پرده پندار می‌باید درید...


ریشه بسیاری از غفلت‌ها توهم است، خیال است، میل است، آرزوست، تمایل است، خواسته است، پندار توهم و خیال است، تصور است، 


توبه تزویر می‌باید شکست...


ریشه بسیاری از بیچارگی ها تزویر است، هم برای خود شخص مزوّر و هم برای دیگرانی که تناقضات رفتاری و کرداری و گفتاری او را نمی‌فهمند و بی‌بصیرت کل مسأله را انکار می‌کنند!


هر لحظه باید به اندیشه و فکر و پناه پروردگار عالمیان بود که «کل یوم هو فی شأن».


کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا

بسم ‌الله النور الذی خلق النور من النور


کل یوم عاشورا یعنی:

هر لحظه در وضعیت تصمیمی؛

کل یوم عاشورا یعنی: هر لحظه بدانی حسینی-علیه‌السلام- هستی یا یزیدی؟

طرفدار حقی یا با جنود باطل؟


کل ارض کربلا یعنی:

همه جا کربلاست؛

کل ارض کربلا یعنی:هر مکان و هر شرایط، لحظه تصمیم است؛

با حسین -علیه‌السلام- و عده محدود طرفداران حق ماندن یا پیوستن به خیل عظیم یزیدیان؟ 


کل یوم عاشورا کل ارض کربلا یعنی:

در هر عمل خود، در هر تصمیم خود، در هر اقدام خود، ببین که چه می‌کنی؛

ببین که با کدامین سویی؟


اگر روزی را گرامی می‌داری، ببین این چه روزی است؛

اگر جریانی را طرفداری می‌کنی ببین این چه جریانی است؛

راهی را می‌روی ببین که این به کدام سو است و آرمانش کدام است؛

ازدواج می‌کنی ببین ازدواجت با چه جریانی است و با چه رویکردی است؛

عروسی می‌گیری ببین با چه جریانی بیشتر قرابت دارد؛

مطلب می‌نویسی ببین کدام سمت را هدف گرفته‌ای و با کدامین ابزار و توضیح به چه سمتی میدان می‌دهد؛

رای می‌دهی ببین هر یک به چه جهتی نزدیک‌تر و از کدام جهت دورتر است؛


کل یوم عاشورا کل ارض کربلا یعنی:


فکرت و وجودت بداند و ببیند و بفهمد و بازی نخورد، بازی دنیا را، بازی زمانه را، بازی عادت و آداب را، بازی مد را، بازی تظاهرات و تجلیات دنیا را؛


کل یوم عاشورا کل ارض کربلا یعنی:

همه جا خون حسین -علیه‌السلام- تا ابدیت تاریخ جاری است...


یعنی هنوز هم می‌توانی عاشورایی و حسینی-علیه‌السلم- باشی... اما هیاهوها و همهمه ها و دنیا غافلت نکند تا جا بمانی از غافله حسین‌-علیه‌السلام.


نکند بخاطر دو قلم مصرف بیشتر از این دنیای فانی بشوی یزیدی زمان!!


مسیر کربلا از خون می‌گذرد، از اشک می‌گذرد، از جهاد و شهادت می‌گذرد...

هم مسیر حسین-علیه‌السلام و کاروانیان آن، از دنیاگرایی و پست و مال و مقام و شهوت و خودآرایی و تن‌آسایی و لذات دنیایی نمی‌گذرد... حرامش که بماند حتی حلالش هم حد و اندازه دارد...

این راه حسین‌علیه‌السلام- و این رمز عاشورایی شدن و عاشورایی ماندن است...


دنیا، لذت‌طلبی، خوش‌گذرانی، حساب و کتاب دنیا، زرق و برق دنیا، رفاه و لذت دنیا، خوشگذراندن، همه چیز را به شوخی گرفتن ... این راه یزیدیان است، راه غافلان، راه حقیقت‌نشنوان، راه امام‌نبینان؛


پس بنگر که چونی....


پس بنگر که تصمیمت حتی در کوچکترین، حتی در کوتاه‌ترین، حتی در شخصی‌ترینش به کدامین جهت است، تقویت‌کننده راه حق و حق‌خواهان و خداخواهان است یا هم‌مسیر و روش دنیاگرایان و مال‌دوستان و مصرف‌گرایان و لذت‌طلبان و جدی‌نگیران تاریخ....


پس بنگر و عبرت گیر.... و غفلت را از خود، خانواده‌ات، فامیلت، دوستت، همکارت، همسایه‌ات، هم‌کیشت، هم‌ملتت، هم‌نوعت دور کن که فرصت اندک است و مرگ نزدیک!


و من جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا

انشاءالله تعالی


زندگی، زیستن، چگونگی


یا هو یا من لا هو الا هو

 

همه عمر بودن انسان به زیستن اوست و مهمترین سوال بشر در همه روزگار و جوامع چگونه زیستن.

 

زیستن را باید شناخت و باید پرسید و باید دید و باید فهمید؛ گاه به گاه و لحظه به لحظه...

 

این را هر آنکه از خود نپرسد در غفلت است، و آنکه بد پاسخ دهد در ظلمت و جهالت، و آنکه بد زندگی کند در خسارت

 

پس باید برای درست زیستن، درست فهمید و کامل عمل کرد

 

انشاءالله تعالی

کل شیء هالک الا وجهه

بسم الله النور


هوشیار آنکه زیست برای مردن و نه از برای زیستن؛

غافل آنکه زیست برای زیستن و نه از برای مردن.


«کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذوالجلال و الا کرام»


«ما ارسلنا من رسول الا کانوا به یستهزئون»

بسم‌الله الرحمن الرحیم


استهزاء حق توسط باطل از گذشته تاریخ بوده و تا آخر نیز ادامه دارد...

باطل مغرور است و غرور و کبر و نخوتش او را به استهزاء غیر خود می‌کشاند...

باطل و طاغوت و دنیاپرستی و دنیاطلبی با همه ظاهر پر ادعایش بسیار دروغگو و حیله‌گر است... خداطلبی و آخرت‌خواهی و اصلاح را تمسخر می‌کند در حالی که خود بیشتر شایسته تمسخر است...

آنکه به 60-70 ساله دنیای ناچیز دلبسته است و ابدیت بی‌انتها را از یاد برده است، چون عقلش دقیقاً به چشمش و شکمش و گوشش و دهانش و جوارح زوال‌پذیرش دوخته است به حماقتش باید خندید یا آنکه همه ابدیت و ازلیت را با شکوه و عظمتش می‌بیند و برایش برنامه‌ریزی و تلاش و اقدام می‌کند؟!

نعل وارونه می‌زنند و به گمان که لعبت بی انتها برده‌اند در حالی‌که خود به دست خویشتن وجود خود را ارزان فروخته‌اند به این دنیای زبون...

وجود و شخصیت خود را اجازه نمی‌دهند هم‌راستای ابدیت پرواز نماید و می‌بندندش به آنچه که سزاوار آن نیستند...


پس نباید هراسید از استهزاء استهزاءکنندگان و نباید دست برداشت و کوتاه آمد و ضعیف ظاهر شد در مقابل این زنجیره باطل که  از ابتدا بوده و تا قیام و پیروزی قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خواهد ماند و هر روز و زمان در شکلی و بیانی و رفتاری...

آن روز که نوح -علیه و علی نبینا السلام- را مسخره می‌کردند که همه اراذل از تو حمایت می‌کنند و تو ما را از لذات و کارهایی که همگان از پدر و مادران تا همه مردمان روزگار با افتخار انجام می‌دهند باز می‌داری تا محمد -صلی‌الله علیه و آْله- و علی‌بن ابیطالب -علیه‌السلام- و حسین ثارالله -علیه السلام- و تا زمانه اکنون که نماز و روزه و عبادت به هر بهانه اندکی موجب تمسخر و وهن است تا عمل به پاکی و صداقت بلاهت تفسیر می‌گردد و دروغ و ریا و خودآرایی و مد و فشن مظاهر دنیاطلبی سطحی، مایه مباهات و فخر و غرور....

اما چه زود خواهد فرو ریخت همه این افسانه‌های در هم بافته حتی اگر کثرتش به 99% همه زمینیان هم برسد حتی 6 میلیارد طرفدار ظاهری و باطنی داشته باشد که

کل نفس ذائقه الموت

و تلخکام بشر دنیا طلب این مرگ پیروز همه را از دم شمشیر خود خواهد گذراند بی رحم و بی عنایت و ملاحظه... و آنگاه خواهد دید که همه آنها غباری بود که فروریخته و کفی بوده که خواهد ترکید...

و آنگاه که چه دیر است و چه بی موقع...

و توبوا الی الله جمیعا ایها المومنون