بسم الله الرحمن الرحیم
اگر نماز بخوانی برای تکلیفی که خدا بر تو واجب کرده، تنها، گرچه خود فضیلت است، اما آنچه که باید نیست و آنچه که باید بکند شاید نشود.
اما اگر نماز بخوانی برای اینکه خودت را برهانی از نفست، از درونت، از کوچکی ها و حقارت هایت،
نماز بخوانی با توجه به اینکه خودت و درونت به آن شدیداً محتاجی
نماز بخوانی به اینکه نیازمند نمازی تا دستت را بگیرد شاید بهتر بتوانی توجهت را در نماز جمع کنی و خشوعت بیشتر گردد.
«...ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر و لذکر الله اکبر..»
(عنکبوت، 45)
آری ذکر خدا بسیار بزرگتر و گرانقدرتر است از اثری که تبعی در دوری از بدی ها و تباهی ها می گذارد و باید بگذارد
و ذکر خدا نیاز توست، حقیقت توست، وجود توست، بودن توست!
تو هستی بواسطه ذکری که خدا از تو کرد و قدری که بر تو نهاد و عدلی که امکان بودنت را به عالم بودن بالفعل نمود...
اگر بدانی که تو تمام حقیقت و وجودت از خداست و بواسطه خداست و برای خداست و به سمت او خواهد برگشت شاید بهتر بتوانی همه پرتوها و ذرات وجودت را نفست را توجهت را فکرت را اندیشه ات را و اعضا و جوارحت را در نماز متوجه خداوند اعلی مرتبه بنمایی
اگر به ضعف خود و نیاز خود به دست پر توان خدا در زندگی درست و در مسیر درست واقف باشی با تمام وجودت در نمازت قامت خواهی بست و آنگاه است که به مقام اقامه کنندگان نماز خواهی پیوست و نه تنها خوانندگان نماز!
و اگر بدانی که رمز آغاز انحراف ها که تدریجی است، ضایع کردن نماز، بی توجهی به نماز، از درون خالی شدن نماز، سبک شمردن نماز و خدای نکرده ترک نماز توأم و متوالی خواهد بود با پیروی از شهوات نفس و جمع بیشتر قدر مرتبه انسانیتت را با نماز همان ستون مستحکم خیمه گاه بودن و انسان حقیقی بودن را خواهی فهمید.
« فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوه و اتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیا»
(مریم، 59)