بسم الله الرحمن الرحیم
ای برادر تو همه اندیشهای مابقی خود استخوان و ریشهای
؛
تا کی چو زمین نهاد بودن سیلی خور خاک و باد بودن
تا چند چو یخ فسرده بودن در آب چو موش مرده بودن
چون باد دویدن از پی خاک مشغول شدن به خار و خاشاک
چون شیر به خود سپه شکن باش فرزند خصال خویشتن باش
«الم یأن للّذین آمنوا تخشع قلوبهم لذکرالله و ما نزل من الحقّ و لا یکونوا کالّذین اُتواالکتاب من قبلُ فطال علیهم الاَمَدُ فقست قلوبهم و کثیرٌمنهم فاسقون» (حدید، 16).
سلام
انشاالله که با قرآن محشور شید و سفید رو باشید پیش پیغمبر در قبال امانتی ای که بهمون سپرده
یاحق
سلام بر شما
دلنوشته های خوبی است وحید عزیز
وسوسه شدمخودم هم وبلاگی درست کنم.
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش
ره زکه پرسی چه کنی چون باشی
و دیگر اینکه :
حافظ چه زیبا گفته
شرممان باد ز پشمینه آلوده خویش گر بدین فضل و هنر نام کرامات بریم
قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند بس خجالت که از این حاصل اوقات بریم
فتنه میبارد از این سقف مقرنس برخیز تا به میخانه پناه از همه آفات بریم
در بیابان فنا گم شدن آخر تا کی ره بپرسیم مگر پی به مهمات بریم
حافظ آب رخ خود بر در هر سفله مریز حاجت آن به که بر قاضی حاجات بریم
تا کی بر حرمت این زمانه تازیدن
یا بر احساس گلی دست یازیدن
شرمتان باد ازین در بیداری خوابیدن
نور را دیدن و در ظلمت رقصیدن
از کشتن یک جوانه بر خود بالیدن
..............
..........................
داشتن صاحب عصر و اینهمه قدر نفهمیدن؟
خیلی بد است که همه نظرات را تایید نمیکنید
دلسرد شدم....بیشتر از همیشه....برای کم بودنم
با سلام
بیش از آنکه تایید نشدن باشد، تاخیر در تایید است و البته قصور از من...
یا حق